سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سایه روشن زیبا
نوشته شده در تاریخ 90/12/8 ساعت 6:6 ع توسط سید محمد علی موسوی


شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت

و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد.

روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود:

 آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود:

او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به

 حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون

آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت!

تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟







  پیام رسان 
+ بت پرستی من نکردم تا اکنون،اما یقین گر بت معبد تویی،من عاشق بت خانه ام.

+ ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ